غنچه خندید ولی باغ به این خنده گریست غنچه آنروز ندانست که این گریه ز چیست
باغ پر گل شد و هر غنچه به گل شد تبدیل گریه ی باغ فزون تر شد و چون ابر گریست
باغبان آمد و یک یک همه گل ها را چید باغ عریان شد و دیدند که از گل خالیست
باغ پرسید چه سودی بری از چیدن گل گفت پژمردگی اش را نتوانم نگریست
من اگر از روی هر شاخه نچینم گل را چه به گلزار و چه گلدان دگر عمرش فانیست
همه محکوم به مرگند چه انسان چه گیاه این چنین است همه کار جهان تا باقیست
گریه ی باغ از این بود که او میدانست غنچه گر گل بشود هستی از او گردد نیست
رسم تقدیر چنين است و چنین خواهد بود میرود عمر ولی خنده به لب باید زیست
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده توسط الهام در یک شنبه 10 مهر 1390برچسب:,
ساعت 17:59 موضوع <-PostCategory-> | لینک ثابتآخرین نوشته ها
درباره وبلاگ
هیچ وقت از خدا نخواه که دنیا رو بهت بده...فقط بخواه کسی رو بهت بده که تورو به تمام دنیا نده...
فهرست اصلی
نویسندگان
دوستان
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان به دنبال سرنوشت و آدرس enas.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
پیوندهای روزانه
ღღღعشق بی پایانღღღ
عشق پاک
دل نوشته های دیوونه و عروسک
بوسه عشق
سرگذشت پنهان
love
پاتوق ستاره آسمان
ویندوز گرافیک
مشخصات خودروهای 2011 و 2012
محرمانه
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون
نوشته های پیشین
اسفند 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
دی 1390
مهر 1390
شهريور 1390
تير 1390
خرداد 1390
ارديبهشت 1390
طراح قالب
POWERED BY
|
|||
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت: |
||
|
||